بررسی و نقد پایان نامه ها

نظر

در این پست می توانید متن کامل این پایان نامه را  با فرمت ورد word دانلود نمائید:بررسی میزان افسردگی، هیجان‌خواهی، پرخاشگری، سبک‌های دلبستگی و تحصیلات والدین به‌عنوان پیش‌بین‌های وابستگی به مواد مخدر در نوجوانان پسر شهر اهواز

 

چکیده

هدف از پژوهش حاضر، بررسی میزان افسردگی، هیجان‌خواهی، پرخاشگری، سبک‌های دلبستگی و تحصیلات والدین به‌عنوان پیش‌بین‌های وابستگی به مواد مخدر در نوجوانان پسر شهر اهواز است. افراد مورد مطالعه‌ی تحقیق شامل 112 نوجوان معتاد و 112 نوجوان غیرمعتاد بودند. در این پژوهش، برای انتخاب نمونه‌ی معتاد از نمونه‌ی در دسترس و برای انتخاب نمونه‌ی غیرمعتاد از روش نمونه‌گیری تصادفی چند مرحله‌ای استفاده شد. ابزار مورد استفاده در این تحقیق عبارت بودند از: پرسش‌نامه‌ی افسردگی بک، مقیاس هیجان‌خواهی زاکرمن، پرسش‌نامه‌ی پرخاشگری اهواز و پرسش‌نامه‌ی دلبستگی به والدین و همسال. برای تحلیل داده‌ها، علاوه بر روش آمار توصیفی، روش تحلیل ممیز به‌کار بسته شد. نتایج به‌دست آمده همه‌ی فرضیه‌های این پژوهش را تأیید کرد و نشان داد که وابستگی به مواد مخدر در نوجوانان را می‌توان بر اساس متغیرهای افسردگی، هیجان‌خواهی، پرخاشگری، سبک‌های دلبستگی و تحصیلات والدین پیش‌بینی نمود. نتایج به‌دست آمده و مدل ارائه شده توسط این پژوهش به تفضیل مورد بحث قرار گرفته است.

 

مقدمه

امروزه دولت‌ها هزینه‌ی گزافی برای مبارزه با سوءمصرف مواد متحمل می‌گردند. چرا که این پدیده به‌عنوان معضلی فردی و اجتماعی کانون توجه متخصصین در حوزه‌های مختلف قرار گرفته است. اهمیت ایجاد راهبردهای پیشگیری و درمان مؤثر بی‌شک سال‌هاست که بر همگان روشن شده است. اما، علی‌رغم تلاش‌های روزافزونی که در راستای پیش‌گیری و درمان سوءمصرف مواد صورت می‌گیرد؛ ما همچنان شاهد انتشار آمارهای فزاینده‌ای از سوی سازمان بهداشت جهانی و انجمن روان‌پزشکی آمریکا در زمینه‌ی شیوع سوءمصرف مواد و مشکلات وابسته به آن هستیم (لووینسون[1]، میل‌مان[2] و لانگ رود[3]، 1997).

اعتیاد به مواد مخدر نتیجه‌ی مصرف مکرر و مداوم ماده یا مواد تخدیرکننده و روان‌گردان تا حدّگرفتاری شدید به آن است و فرد معتاد احساس می‌کند که نمی‌تواند یا نمی‌خواهد استفاده از این مواد را ترک و یا میزان آن را کم کند و در صورت ترک آن معمولاً دچار مسمومیت می‌شود. در پزشکی به‌جای اصطلاح اعتیاد معمولاً کلمه‌ی وابستگی به مواد[4] به‌کار می‌رود و معتاد کسی است که از نظر روانی و جسمی به یک ماده مخدر وابستگی پیدا می‌کند (مرادی، 1381).

متغیرهای گوناگونی بر پدیدآیی و تداوم و درمان وابستگی به مواد مخدر تأثیر می‌گذارند. در پژوهش‌های بالینی متغیرهای چندی به منزله‌ی متغیرهای پیش‌بین در زمینه‌ی وابستگی به مواد مخدر بررسی شده‌اند که به چهار دسته تقسیم می‌شوند:

الف) محیط فرهنگی- اجتماعی، ب) عوامل بین شخصی، ج) عوامل روانی- رفتاری و د) عوامل زیستی- ژنتیکی (نیوکام و ریچاردسون[5]، 2000؛  لتیری[6]، 1985 ؛ نیوکام، 1995) .

بر اساس جهت‌گیری مواجهه‌ای، علت اعتیاد صرفاً مواجهه با افیون‌ها است. وقتی شخصی فشار روانی تجربه می‌کند، اندروفین‌ها ترشح می‌شوند و یک بی‌حسی برطرف کننده‌ی فشار روانی ایجاد می‌شود، تحمل درد را افزایش می‌دهد. برخی محققان اظهار داشته‌اند که ممکن است استفاده از هروئین و سایر افیون‌ها باعث فروریزی درازمدت دستگاه بیوشیمیایی گردد که اندروفین‌ها را می‌سازد. طبق این دیدگاه، معتاد به‌خاطر این‌که دارو سیستم طبیعی تسکین‌دهنده‌ی درد بدن وی را درهم‌ریخته به مصرف افیون‌ها ادامه می‌دهد. جهت‌گیری انطباقی راهی تعاملی است که در آن، هم شخص و هم محیط عوامل مهمی در بروز اعتیاد تلقی می‌شوند: ویژگی‌های شخص (انتظارات، نگرانی‌ها و جز این‌ها) و موقعیت‌هایی که فرد در زندگی با آنها روبرو می‌شوند، خصوصاً آن‌هایی که ایجاد فشار روانی می‌کنند، در کنار هم، نیاز به دارو و واکنش‌های او را به داروها تحت تأثیر قرار می‌دهند (ساراسون و ساراسون، 1382).

کوپر و همکاران[7] (1995) در پژوهشی نشان دادند که مردم اغلب به‌دلایل مختلفی مواد مصرف می‌کنند و این دلایل زیربنایی تعیین می‌کند که آیا مصرف، گرایش به سوءمصرف دارد یا نه. تأکید این مطالعه بر مصرف الکل بود ولی یافته‌های آن، الگوی مناسبی برای سایر مواد نیز به‌دست داد. مطالعه‌ی یکی از الگوهای مصرف الکل نشان می‌دهد که مردم مواد را برای تعدیل خلق و خو و به دو علت متمایز مصرف می‌کنند: افزایش تجارب هیجانی مثبت و کاهش خلق و خوی منفی مانند افسردگی و اضطراب. بر طبق این الگو، افرادی که برای کنارآمدن با تجارب منفی مواد مصرف می‌کنند به احتمال بیشتری با عوارضی مواجه می‌شوند. برای آزمون این الگو، از شاخص‌های مختلفی برای ارزیابی عواملی مانند خلق و خو، انتظارات و هیجان‌خواهی در نمونه‌های نوجوان و بزرگسال استفاده شد.

شواهد قابل ملاحظه‌ای مصرف مواد را به نوجویی[8] ربط می‌دهد. زاکرمن[9] (1979) هیجان‌خواهی را این‌گونه تعریف کرده است: صفتی که با نیاز به احساسات و تجارب متغیر، تازه و پیچیده و نیز خطرکردن برای کسب چنین تجاربی تعریف می‌شود. بر اساس نظر زاکرمن (1979)، یک دلیل این‌که هیجان‌خواهان مصرف مواد را چنین تقویت کننده می‌یابند آن است که سطح پایین آنزیم مونوآمین‌اکسیداز[10] به آن‌ها اجازه می‌دهد تا در مقایسه با افرادی که سطح آنزیم مونوآمین‌اکسیداز در آن‌ها بالاست، تأثیر بیشتری را تجربه کنند. این عقیده وجود دارد که بسیاری از کودکان بیش‌فعال در بزرگسالی هیجان‌خواه می‌شوند (ریو، 1382).

پژوهش‌گران مختلف نشان داده‌اند که الگوی آموخته شده‌ی کنارآمدن، نقش مهمی در مصرف مواد ایفاء می‌کند. کودکانی که سرشت ویژه‌ای مثل انگیزش زیاد دارند، ممکن است وقتی در موقعیت حل مسئله‌ای قرار می‌گیرند، خشم و درماندگی بیشتری احساس کنند و بنابراین، تمایل بیشتری داشته باشند تا از مواد برای کنارآمدن با چنین هیجان‌هایی استفاده کنند. اگر این کودکان یاد بگیرند تا با مشکلاتشان بهتر کنار بیایند، ممکن است کمتر تمایل داشته باشند که مواد را روشی برای کنترل انگیزش اجتنابی خود بدانند (به‌نقل از فرانکن، 1384).

در روانشناسی تحولی[11] پیوند عاطفی بین نوزاد و مادر را دلبستگی[12] می‌نامند. دلبستگی از زمان نوزادی شروع شده و در طول زمان دارای ثبات می‌باشد (بالبی[13]، 1969). پژوهش‌های متعددی نشان داده‌اند که سبک‌های دلبستگی به‌عنوان یک عامل تحولی در گرایش‌های شخصیتی و شکل‌گیری شخصیت یک تعیین کننده‌ی مهم است، چنان‌چه کارلسون[14] و اسروف[15] (1995) اهمیت کنش سازمانی سیستم دلبستگی را در یک‌پارچه کردن مؤلفه‌های عاطفی، انگیزشی، شناختی و رفتاری مورد تأکید قرار دادند.

با وجود این‌که عوامل شروع مصرف مواد ممکن است یک کنجکاوی ساده باشد، عوامل تداوم آن می‌تواند با سبک دلبستگی ارتباط داشته باشد. جدایی از منبع ایمنی‌بخش می‌تواند با گسستگی ارتباط فرد با منابع انسانی اطراف و گرایش او به مصرف مواد برای فرار از  ترس‌ها، اضطراب‌ها و پناه بردن به رؤیا و … ارتباط داشته باشد. در واقع اعتیاد را می‌توان تعامل فرد، مواد و محیط دانست. در عمل، مواد واسطه‌ای بین فرد و محیط می‌شود و رابطه‌ی ایمنی‌بخش با محیط به‌واسطه‌ی مواد صورت می‌گیرد و چنین تعبیر می‌شود که فرد در پرتو مصرف مواد  امنیت پیدا کرده است. از نظر روانشناسی، این مواد به‌ویژه اپیوئیدها[16] از مهم‌ترین ضداضطراب‌ها نیز هستند؛ اما به‌دلیل مصرف مواد که آرامش آسان و سریع را به‌دنبال دارد، به‌تدریج فرد به‌عنوان معتاد، خود را از روابط ایمنی‌بخش طبیعی محروم کرده و برای دست‌یابی به همان سطح ایمنی‌بخش که از مواد انتظار دارد ناچار تن به وابستگی و عدم کنترل بر مصرف مواد  می‌دهد. مشابه شرایط جدایی از مادر، هنگامی که مواجهه با مشکلی چون نیاز به ایمنی‌جویی در افراد افزایش می‌یابد، فرآیند جستجوی فعال مجدداً بروز می‌کند. در این هنگام، اگر منابع ایمنی‌بخش خانوادگی، گروه همتا یا منابع اجتماعی در دسترس نباشد یا فرد مهارت به‌دست آوردن آن‌ها را از طریق مهارت‌های ارتباطی (که از نشانه‌های سلامت روان است) نداشته باشد، ناگزیر در این شرایط برای فرار یا تسکین خود به مصرف مواد گرایش می‌یابد. این پاسخ‌گویی به‌لحاظ این‌که سریع تأثیر می‌گذارد، برای این افراد که به‌جای چالش‌جویی، چالش‌گریز می‌باشند سازوکاری ایجاد می‌کند که رفتار سوءمصرف را تقویت می‌کند و  دخالت نکردن‌های زودهنگام، در نهایت محتمل است که فرد را به‌سوی وابستگی رهسپار کند (خستو، 1381).

در نظریه‌ی نابسامانی‌های اجتماعی چنین فرض می‌شود که محله‌هایی که با فقر، سطح اجتماعی- اقتصادی پایین، بی‌سوادی و کم‌سوادی، تراکم زیاد جمعیت و میزان بالای جرم مشخص هستند، زمینه‌ای ایجاد می‌کنند که در آن سوءمصرف مواد می‌تواند رشد پیدا کند؛ زیرا مواد یک راه گریز و رهایی از استرس‌های چندگانه با این نوع محیط اجتماعی را ارائه می‌کند. مواد در این نوع محیط‌ها در دسترس قرار دارند و در یک خرده فرهنگ جرم‌مدار مصرف مواد از لحاظ اجتماعی پذیرفته شده است (کار[17]، 1999، به‌نقل از دهقان،1381).

مک‌کالر و همکاران[18] (2001) در تحقیقی جهت پیش‌بینی هم‌زمان  سوءمصرف مواد در بین نوجوانان پرخطر، برخی متغیرهای جمعیت شناختی، نگرش‌ها و باورها، عوامل روانی- اجتماعی، فشار دوستان، افسردگی و اضطراب را در یک نمونه‌ی متشکل از 1315 سوءمصرف کننده مواد مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که تعارض خانوادگی، افسردگی، اضطراب، نگرش‌ها و باورهای مثبت به مواد مخدر قوی‌ترین پیش‌بینی کننده‌ی مصرف مواد مخدر است. استاکی[19] (2003) رابطه‌ی بین سوءمصرف مواد (الکل ، مواد مخدر و سیگار) با افسردگی و عزت‌نفس را مورد بررسی قرار داد. نمونه شامل 4300 نوجوان دبیرستانی بود. نتایج نشان داد که مصرف الکل، ماری‌جوانا و سیگار با افسردگی شدید ارتباط مثبت معنی‌دار و با عزت نفس پایین رابطه‌ی منفی دارند. همچنین، یافته‌های کریگ و همکاران[20] (2003) نشان داد که رابطه‌ی متقابلی بین اختلال شخصیت، سوءمصرف مواد مخدر و اختلالات خُلقی قبل از موعد وجود دارد.

(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است

فایل ها برای اینکه حجم آنها پایینتر شود وراحتتر دانلود شوند با فرمت rar یا zip فشرده شده و پسوردگذاری شده اند. پسورد همه فایل های این سایت یکسان است.

برای دریافت پسورد فایل اینجا کلیک کنید

بررسی میزان افسردگی، هیجان‌خواهی، پرخاشگری، سبک‌های دلبستگی و تحصیلات والدین به‌عنوان پیش‌بین‌های وابستگی به مواد مخدر در نوجوانان پسر شهر اهواز

 

مطالب مشابه را هم ببینید

141985615752731

فایل مورد نظر خودتان را پیدا نکردید ؟ نگران نباشید . این صفحه را نبندید ! سایت ما حاوی حجم عظیمی از پایان نامه ، تحقیق ، پروژه و مقالات دانشگاهی در رشته های مختلف است. مطالب مشابه را هم ببینید یا اینکهبرای یافتن فایل مورد نظر کافیست از قسمت جستجو استفاده کنید. یا از منوی بالای سایت رشته مورد نظر خود را انتخاب کنید و همه فایل های رشته خودتان را ببینیدفروش آرشیو پایان نامه روی دی وی دی 

aca@

academicbooks@